ماه: دسامبر 2006
-
استعفا
هر جمعه تنها و بيكار كه مي شد تصميم مي گرفت وزن كم كند و لاغر شود. رژيم بگيرد و ورزش كند. تصميم مي گرفت ازدواج كند و بچه دار شود و باقي زندگيش را فقط به مسافرت كردن به همراه آنها بگذراند. تمام روزش را صرف نوشتن استعفايش مي كرد. مي دانست نامه اش…
-
موش بخورت
يكي بود يكي نبود، غير از خدا هيچ كس نيود. دختري بود در ولايت غربت كه هر چيزي مي گفت و هر چيزي مي خواست همان موقع اتفاق مي افتاد يا آرزويش برآورده مي شد. مثلاً اگر مي گفت: «الان برق مي رود» همان موقع برق مي رفت يا اگر مي گفت «كاش ملاي مكتب…
-
موريس مترلينگ وگوئه
تنهائي جهنم است , اما با مطالعه اين جهنم تبديل به بهشت ميشود