اواخر 78 یا 79 بود که پای من به اینترنت باز شد . اون موقع ها کمتر حرفی (شایدم نبود ) از وبلاگها میشد ، خبر خاصی راجب فروم ها هم حتی نبود . هزینه ی اینترنت فوق العاده بالا بود و جذابیتی که حداقل اینترنت برای من داشت این بود که واقعا ناشناخته بود.
کمتر از 1 سال با پدیده ای به اسم هک آشنا شدم . اون موقع به شدت علاقه مند بودم انتها و حد این هک کردن چیه . یهو کتابهای کامپیوتر و مجلات پر شد از اسامی هکر کلاه سفید و هکر کلاه سیاه و … . روز به روز جذابیت این سرگرمی بیشتر و بیشتر شد . بعدترها فیلم SwordFish هم مزید بر علتی شد که هک داره جذابیتی بیش از گذشته در بین همه پیدا میکنه.
نرم افزارهایی مثل Sub7 مثل نقل و نبات تو سی دی فروشیها پیدا میشد .
سالها گذشت و من با خودم میگفتم چرا کسی راجب خطرات و مشکلاتی که تو اینترنت هست تو صدا و سیما حرکت درست و حسابی نمیکنه.
مشکلاتی مثل کلاه برداری اینترنتی ، خرید انلاین ، نفوذ به سیستم ها و امنیت و اهمیت نگهداری کامپیوتر در برابر تهدیداتی مثل ویروسها و اینترنت و غیره.
تقریبا اکثریت مردم میدونند اعتیاد چیز بدیه و مشکلاتش چیه ، اما همون اکثریت مردم نمیدونند که اینترنت چطور چیزیه و مشکلات و مزایاش چیه.
قسمت اول هوش سیاه گذاشته شد و من ندیدم و تنها به سکانسهای انتهاییش رسیدم . قسمت دوم رو کاملا اتفاقی دیدم و تازه دوزاریم افتاد که این سریال تو حرف زدن کمی متفاوت از بقیه داره عمل میکنه و حرف جدیدی داره.
اگر فاز سریال رو کلا 3 فاز جداگانه در نظر بگیریم .
1-اکشن و صحنه های انفجار و غیره.
2-حواشی سریال
3-داستان مشکلات اینترنت
اون وقت میشه سریال رو یک ارزیابی درست و حسابی کرد.
با اینکه بخش اکشن این سریال تا حدی با مرحوم پیمان ابدی بود ، اما بی تعارف خیلی معمولی بود . یعنی با خواب و بیدار میخواستی مقایسه کنی اگر بدتر نبود قطعا بهتر نبود !
اما راجب حواشی هم باز هم این سریال فوق العاده ضعیف و بدون جذابیت بود . از داستانهای کناره ی مجرمین که چرا دست به ارتکاب جرم میزنند بگیر تا خانواده سرگرد و پیامهای اخلاقیشو و اینا . کاملا در حد یک سریال آبکی در اومده بود و از سطح سریالهای استانی هم حتی پایینتر بود.
و اما فاز سوم که شاید نقطه ی قوت سریال بود ، پرداخت به جرائم رایانه ای بود .
جرائمی که به تازگی به تصویب مجلس رسیده و تقریبا دنیای مجازی رو هم شامل قوانین سفت و سختی کرده.
نکته اول جذابیت این فاز برای من تو سریال این بود که سعی کرده بود پوشش درست و منطقی به این سری از جرائم بده . صحنه سر کار گذاشتن مردم توی چت ، قرار های اینترنتی ، ایمیلهای تقلبی ، تروجان ها ، مضرات ندیدن یک فرد در هنگام چت ، و …. همه و همه مشکلاتی بود که تا حد استانداری به خوبی بهش پرداخت شده بود.
نکته مهم تو این سریال که تقریبا کمتر جایی حداقل تو ایران دیده بودم ، استفاده درست و به جا از ابزارهای کامپیوتری بود (حداقل در ظاهر!!)
دیگه خبری از گافهای خیلی خفن تو نشون دادن کار با کامپیوتر نبود . دیگه ویندوز مدیا پلیر موقع چت تصویری تو ذوق آدم نمیزد ! .
بازیها کاملا آبکی و بدون سر وته بود . صحنه ای که پسره توسط هوش سیاه به گروگان گرفته میشه رو باید در تاریخ گروگان گیری سینمایی ثبت کرد .
پسره با ناز خاصی میگه اوا من نمیام ! و از همه جالبتر هم گروگان گیره که نقطه ی اوج تهدیدش اینه که : برو تو کاریت ندارم!!
اما سرطان سریالهای ایرانی متاسفانه گریبان این سریال رو هم گرفت . حیف و 100 حیف و هزاران حیف که این سریال هم پایان بندیش بدون هیچ نکته و قوت خاصی تموم شد .
کم کم دلم داره برای یک پایان بندی درست و حسابی تو سریالهای ایرانی تنگ میشه .
به هر حال هر چی بود گذشت . جدا و عمیقا امیدوارم این سری از جرائم و مشکلات به دقت دوباره زیر دست نویسنده های سریالها بره ، چون تازه اول راهه و هنوز حالا حالاها کار داره تا بشه درست و حسابی این مشکلات و معضلات رو پوشش داد.
دیدگاهتان را بنویسید