حافظ امشب با من

آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد ** صبر و آرام تواند به من مسکین داد
وان که گیسوی تو را رسم تطاول آموخت ** هم تواند کرمش داد من غمگین داد
من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم ** که عنان دل شیدا به لب شیرین داد
گنج زر گر نبود کنج قناعت باقیست ** آن که آن داد به شاهان به گدایان این داد
خوش عروسیست جهان از ره صورت لیکن ** هر که پیوست بدو عمر خودش کاوین داد
بعد از این دست من و دامن سرو و لب جوی ** خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد
در کف غصه دوران دل حافظ خون شد ** از فراق رخت ای خواجه قوام الدین داد

Share

8 دیدگاه دربارهٔ «حافظ امشب با من»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

CAPTCHA