شعر زنده یاد نادر ابراهیمی
ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس
چه سفرها کرده ایم ، چه سفر ها کرده ایم
ما برای بوسیدن خاک سر قله ها
چه خطرها کرده ایم ، چه خطر ها کرده ایم
ما برای آنکه ایران گوهری تابناک شود
خون دلها خورده ایم ، خون دلها خورده ایم
ما برای آنکه ایران خانه ی خوبان شود
رنج دوران برده ایم ،رنج دوران برده ایم
ما برای بوییدن گل نسترن
چه سفر ها کرده ایم ، چه سفر ها کرده ایم
ما برای نوشیدن شورابه های کویر
چه خطر ها کرده ایم ، چه خطر ها کرده ایم
ما برای خواندن این قصه ی عشق به خاک
خون دلها خورده ایم ، خون دلها خورده ایم
ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک
رنج دوران برده ایم ، رنج دوران برده ایم…….
دیدگاهتان را بنویسید