همیشه وقتهایی هست که آدم ها فارغ از همه ی شادیها و غمهاشون نیاز به آرامش دارند .
یک آرامش واقعی . رسیدن به مرحله ای که فکر آزاد میشه و فارغ از روزمرگیها میشه . لحظه هایی که غالبا تنها هستیم بهترین زمان برای رسیدن به این مرحله است .
مرحله ای که به راحتی میتونید تجسم کنید . به راحتی میتونید زیباترین مناظر رو بسازید .خیلی راحت میتونید اشک بریزید و روحیه خودتون رو یک بازسازی اساسی بکنید.
اما چطور میشه به آرامش رسید . این مبحثی بود که مدتها پیش من در بین دوستانم مطرح کردم و پاسخهایی شنیدم.
پاسخها به شکل زیر بودند.
۱-اولین راه و سریعترین راه حرف زدن با خداست . تو هر شکلی میتونه باشه . با هر دین و مذهبی هر کس میتونه با خدای خودش حرف بزنه و به آرامش برسه.
۲-بعضیعا برای رسیدن به آرامش میشینند و فکر میکنند .
۳-بعضیعا هم برای رسیدن به آرامش از واقعیتها و تنشها فرار میکنند.
۴-بعضیعا گریه میکنند .
۵-بعضیعا به دلبستگیهاشون میرسند . یکی کتاب میخونه یکی سیگار میکشه یکی فیلم میبینه یکی عکاسی میکنه و….
۶-بعضیعا برای رسیدن به آرامش از ناراحتی فرار میکنند و سعی میکنند که به زندگی بخندند.
۷-بعضیها به این فکر میکنند که مرگ آغاز رسیدن به آرامشه.
۸-بعضیها برای رسیدن به آرامش به کوه و بیابون و پارک و طبیعت میزنند تا به آرامش برسند.
۹-بعضیها با شنیدن کلمات هم حتی ممکنه به آرامش برسند.
۱۰-و یکی دیگه از راهها رسیدن به آرامش موسیقی هست . شنیدن به موسیقی های ارامش بخش باعث ارامش موقت اما لذت بخشی میشه .
یک دسته بندی جدید به موضوعات این وبلاگ اضافه کردم و اون هم آرامش درون هست . سعی میکنم تو این دسته ی موضوعی بیشتر روی آرامش با تکیه بر موسیقی اصرار داشته باشم اما ممکنه هم هر کدوم از ۱۰ راه رو برای موضوعاتم انتخاب کنم.
امیدوارم که مشکلی تو ادامه راه این موضوع پیش نیاد.
دیدگاهتان را بنویسید