ديگه خسته شدم خو !

بردار محمد اصفهاني ميگه : ديگه از خستگيهام خسته شدم.واسه هر كي دل من تنگ ميشه تا ميفهمه دلش از سنگ ميشه . دوستي از رو زمين پاك شده . مردي و مردونگي خاك شده
ديگه بسه انتظار . ابر رحمت به سر دنيا ببار . شب تاره شب تار ,اسمون خورشيد و بردار و بيار


منتشر شده

در

توسط

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

5 پاسخ به “ديگه خسته شدم خو !”

  1. مهدي206 نیم‌رخ
    مهدي206

    باز چي شده؟

  2. اسپیرو نیم‌رخ

    تا تو موجود منحوس دراكولا وجود داری خورشید مرشید در كار نیست [URL=http://fattahi.net/amozesh][/URL]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

CAPTCHA