چند درس از نجاري!

در دهکده اي پسرک مردم آزاری زندگی مي کرد. تمام اهالی آنجا از دست او کلافه شده بودند. تا اين که يک روز پدر پسرک از او خواست تا هر بار که کسی را از خودش آزرد یک ميخ در تکه چوبی فرو کند. پسرک اين کار را کرد. پس از چند روز پدرش از او خواست تا سعی کند ميخ های کمتری در چوب فرو کند و هر بار که کسی را از خود خشنود ساخت يکی از ميخ ها را بردارد. بالاخره يک روز پسرک پيش پدرش رفت و گفت که تمام ميخها از روي چوب برداشته شده اند. پدرش پس از ديدن چوب خوشحال شد و گفت:
« پسرم کار خوبی انجام دادی. ولی به چوب نگاه کن. جای ميخ ها را ببين. سطح چوب ديگر صاف نيست. تو ميتوانی خنجری را در قلب کسی فرو کنی و بعد درش آوری ولی حتی هزاران بار عذرخواهی هم نمي تواند زخم به وجود آمده را خوب کند…


منتشر شده

در

توسط

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

5 پاسخ به “چند درس از نجاري!”

  1. دانیال نیم‌رخ

    با اینکه قبلا خونده بودم ولی خیلی قشنگ بود

  2. دفترخاطرات نیم‌رخ

    راستش من اين رو در مورد يه ماجراي عاشقانه خونده بودم… اما خب! فرق چنداني نميكنه!
    البته من افرادي ديدم كه صدها بار خنجر رو توي قلب ملت فرو كردن و به چيزشون هم برنميخوره… [img]hTtp://qsmile.com/qsimages/253.gif[/img]

  3. مجتبی نیم‌رخ
    مجتبی

    آموزنده بود! ولی اگه پسرک به جای میخ از سوزن استفاده می کرد…! [img]http://qsmile.com/qsimages/73.gif[/img]

  4. مهدی نیم‌رخ

    خوب سوزن فرو كنه خيلي درد داره :دي

  5. آرمین نیم‌رخ
    آرمین

    چیزی نارم بگم فقط خواستم نظر بدم [img]http://qsmile.com/qsimages/242.gif[/img]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

CAPTCHA