نيمچه داستان

روزی بود و روزگاری.شيری با مردی هيزم شکن رفيق شده بود و ايام را در کنار هم با خوشی می گذراندند.در کنار هم کار می کردند ، غذا می خوردند و به استراحت می پرداختند.يک روز شير جريان يکی از شکارهای خود را برای مرد تعريف می کرد.مرد به شير گفت :رفيق دهانت چقدر بو می دهد.شير ناگهان از سخن باز ايستاد.به مرد نگاهی انداخت.از جای خود بلند شد.به دور مرد چرخی زد گفت :تبرت را بردار و بر سر من بزن.مرد حيرت کرد.پرسيد هيچ معلوم هست چه می گويی ؟شير غريد و فرياد کشيد:می گويم تبرت را بردار و بر سر من ضربه ای بزن.مرد تبر را برداشت.دستانش می لرزيد.تبر را محکم بر سر شير فرود آورد.شير نعره ای زد و در حاليکه خون از يال و سر و صورت او می ريخت به سرعت از آنجا دور شد.
سالها گذشت.يک روز که مرد در حال جمع آوری هيزمها بود متوجه شد که شير از دور به او نزديک می شود.وقتی شير را شناخت بسيار خوشحال شد به سمت شير دويد و او را در آغوش گرفت گفت:ای دوست عزيز تمام اين مدت کجا بودی؟ندانستی که چقدر دلتنگت هستم؟ شير گفت:به فرق سر من نگاه کن.ايا اثری از آن زخم می بينی؟ مرد نگاهی کرد و گفت:خدا را شکر کاملاً خوب شده است و اثری از آن زخم نيست.
شير گفت:آری! زخمی که بر سرم زدی بعد از مدتی بهبود يافت و ديگر اثری از آن نيست.اما زخمی که بر دلم زدی هنوز هم می سوزد.
شير اين را گفت و رفت.


منتشر شده

در

توسط

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

15 پاسخ به “نيمچه داستان”

  1. Spiro نیم‌رخ
    Spiro

    [img]http://www.smileygenerator.us/community/html/emoticons/sun.gif[/img]

  2. fatemeh نیم‌رخ

    lv من به جا شیره بودم میزدم یارو رو له میکردم!D:

  3. مهدی نیم‌رخ

    [img]http://qsmile.com/qsimages/253.gif[/img]

  4. night ... نیم‌رخ
    night …

    عجب رسمیه….

  5. سايان نیم‌رخ

    خوب اين تقصير شيره است ! بايد ظرفيتش رو ببره بالا :d

  6. خودم نیم‌رخ
    خودم

    اصلااصلاً شیر که نباید با آدم رفیق بشه!

  7. دانیال نیم‌رخ

    وبلاگ نو مبارک :d خو من الان دیدم ، گیر ندین :d

  8. مهدي206 نیم‌رخ

    نقل قول:
    يک روز شير جريان يکی از شکارهای خود را برای مرد تعريف می کرد.مرد به شير گفت :رفيق دهانت چقدر بو می دهد.

    من اين تيكه رو نفهميدم! يعني چي؟ چه ربطي داشت؟!

  9. يه قطره اشك نیم‌رخ

    1)رفاقت اون هم بين دو جنس مختلف عاقبتش همينه
    2)نه شيره بايد مي رفت ونه آدمه بايد اون كارو مي كرد
    3)هر كسي بايد يه جورايي تو رفاقت كم نذاره حتي اگه بهش بدي شد
    4)معني ومفهوم قشنگي داشت
    شاد باشي

  10. hamvatan نیم‌رخ

    ba nazar man shir bozdaly bod. ba in ham megan shir zakke

  11. h نیم‌رخ
    h

    nhsداستان مفهومش خوب است اما مي توانست بهتر گفته ش

  12. مینا نیم‌رخ
    مینا

    ای شیر بی جنبه خب دهنت بو میده دیگه چرا ناراحت می شی دیگه .

  13. قاچ گفت نیم‌رخ

    8-xtrwaiyo53p983ypo847pytw498y89pwypt84 08 8y4p980w8y 8y 94uytp98qy3tp 098y98 u0ityw498yoi4wt09wu4ttr juyio 8ofgmhuofhgoiyajdyl همه اش کس و شر بود دودوووووول

    fha

  14.  نیم‌رخ
    ناشناس

    8-

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

CAPTCHA