یان تیرسن

موسيقي اغلب فيلم هاي آمريكايي را آهنگ سازاني هم چون جان ويليامز نوشته اند و همه جاي فيلم، موسيقي است كه به شما مي گويد چه طور فكر كنيد و چه احساسي داشته باشيد. در صحنه اي ترسناك، صداهايي رعب انگيز و در صحنه اي عاشقانه، نغمه اي رمانتيك به كار مي برند، اما من به سخن بودلر نويسنده فرانسوي معتقدم كه مي گويد دغدغه هنرمند بايد اين باشد كه آ ن چه را كه احساس مي كند ، تشريح كند و نه آن چه را كه مي بيند.

زبيگنيف پرايزنر آهنگ ساز فيلم هاي كيشلوفسكي روزي ژان پير ژونه ،كارگردان فيلم سرگذشت شگفت انگيز و باورنكردني املي پولن ، در اتوموبيلي نشسته بود كه يكي از آهنگ هاي يان تيرسن را از راديو شنيد؛ خوشش آمد و سريع با هنرمند جوان هم وطنش تماس گرفت؛ اما آهنگ ساز جوان اهل بريتاني، سرش شلوغ بود و داشت آلبوم جديدش را تنظيم مي كرد. هم نمي توانست پيش نهاد وسوسه برانگيز ژان پير ژونه را رد كند و هم زمان زيادي براي تنظيم آهنگ فيلم نداشت. در نهايت، قطعاتي از آلبوم هاي قبلي اش را انتخاب كرد و چندتايي هم قطعه جديد نوشت. نتيجه خوب از كار در آمد و قطعات انتخابي آن قدر با سرگذشت شگفت انگيز املي پولن جور در مي آمد كه انگار تيرسن قبل از آشنايي با ژونه مي دانست قرار است براي فيلمش آهنگ بسازد. موسيقي فيلم املي پولن هم بيش از يك ميليون نسخه فروش كرد و همه را شگفت زده كرد.

نقش موسيقي تيرسن در موفقيت فيلم ژونه (با توجه به فروش بيست و يك ميليون پوندي آن) انكار ناپذير است. موسيقي ساده فيلم املي ورق را براي آن دسته از موسيقي دان هايي كه پيچيدگي و ابهام را از الزامات موسيقي خوب مي دانند، بر مي گرداند و با جسارت تمام اثبات مي كند كه براي نوشتن يك موسيقي خوب، چندان نيازي هم به سمفوني هاي پرزرق و برق و ده ها نوازنده قهار نيست.

با سازهاي معمولي و گاه دور از ذهن هم مي شود به همين سادگي موسيقي انساني نوشت. ذوق مي خواهد و كمي جسارت. موسيقي يان تيرسن در اين فيلم براي آن ساخته نشده است كه به شما بگويد چه احساسي داشته باشيد و چه طور فكر كنيد؛ برعكس، موسيقي فيلم تلاش مي كند تا آن گوشه اي از احساس املي، شخصيت اصلي فيلم را كه تصاوير از توصيف آن عاجزند، تشريح كند و نبودش خلا عظيمي در شناخت او ايجاد مي كند.

والس املي پولن كه تم اصلي فيلم را تشكيل مي دهد، به سه فرم نوشته شده است. ويژگي فرم اول، آن اجراي پر رنگ آكاردئون است كه بيش تر از ديگر قطعات به گوش مي رسد و به فيلم حسي فرانسوي مي دهد. قطعات هيچ وقت آن جا نرفته ام ، عصر جشن ، نه به اين سادگي از آلبوم جاده آبشارها انتخاب شده اند و قطعه اصلي آلبوم والس هيولاها هم با همين نام در فيلم به كار رفته است.

روزهاي غمناك از قطعاتي است كه چندين ساز مختلف آن را اجرا كرده اند، و آهنگ هاي مختلفي هم از آلبوم فانوس دريايي و مفقود انتخاب شده. تنها قطعه موسيقي فيلم املي كه تيرسن آن را نساخته، آهنگي است رومانتيك مربوط به سال 1931 به نام گناه كار كه اغلب در آن رستوراني پخش مي شود كه املي در آن جا كار مي كند. پيانو، كاريون، بانجو، ماندولين، گيتار، هارپسيكورد، ويبرافون، آكاردئون، گيتار باس وملوديكا از سازهايي است كه او براي موسيقي اين فيلم استفاده كرده. موسيقي فيلم بيش تر يك موسيقي فرانسوي است؛ چرا كه براي ساخت آن از ملودي هاي محلي و ملي فرانسه استفاده شده است و بعضي از سازهايي كه براي اجراي آن به كار رفته، فرانسوي است. موسيقي اين فيلم حسي دارد ميان بي خيالي و حس ماليخوليايي. حس بي خيالي و بي تفاوتي موسيقي فيلم، حزني در بردارد كه آدم را ياد دنياي تنهاي انسان هاي زمان امروز مي اندازد، انسان هايي كه ساعت هاي بي شماري را تنها به سينما مي روند، تنها قدم مي زند و تنها در گوشه كافه اي در محله مون مارت پاريس مشغول نوشيدن يك ليوان قهوه اند و اين جمله معروف فرانسوي را به ذهن مي آورد كه آري، زندگي همين است!

يان متولد 23 ژوين 1970 است. زياد اهل درس خواندن نبود، اما پس از ياد گرفتن ويولون، پيانو و رهبري اركستر، استعدادش را نشان داد و در كنسرواتوار محلي شاگرد نمونه شد. مي گويد: من به كنسرواتوار مي رفتم و برايم كلي مزايا داشت. البته زياد حرفه اي نبود، اما باعث شد چيزهايي را بشنوم كه ممكن بود تا آخر عمر هم به گوشم نرسد. بعد از آن، براي چند گروه ساز زدم و به كنسرت هاي متعددي مي رفتم. خلاف فضاي كلاسيك سال هاي هشتاد منطقه رن ، از موسيقي راك خوشش آمد و شيفته گروه هايي چون استوگز و ژوي ديويژن شد، در مورد اين گروه ها مي گويد: كارهاشان كاملا غريزي بود. موسيقي مي نواختند بي آن كه به تكنيك توجه داشته باشند؛ فقط از آن لذت مي بردند. همين روزها بود كه براي چند نمايش نامه و تاتر موسيقي نوشت و عضو چند گروه راك محلي شد، اما اولين فعاليت جدي اش در موسيقي، برمي گردد به سال 1995 كه مصادف بود با انتشار اولين آلبومش به نام والس ِ هيولاها . تيرسن در اين آلبوم بيش تر قطعاتي را كه از قبل براي نمايش نامه ها و تاترها نوشته بود استفاده كرد. اوكار دوم خود را سال بعد ارايه داد و اسمش را گذاشت: جاده آبشارها . اما هيچ يك از اين دو آلبوم مورد توجه منتقدان قرار نگرفتند تا اين اين كه آلبوم فانوس دريايي را در سال 1998 منتشر كرد و شهرت خوبي هم برايش به همراه داشت. قطعه تك فام اين آلبوم ساخته دومينيك اِي بود و با اقبال خوبي روبه رو شد و شبكه هاي راديويي آن را مرتب پخش كردند. آلبوم بعدي او به نام همه چيز آرام است در 23 مارس 1999 منتشر شدكه ريتم نسبتا متفاوتي داشت و بيش تر راك اند رُل بود. يان تيرسن تا سال 2001 و قبل از موفقيت موسيقي فيلم املي پولن ، در فرانسه به خوبي شاخته شده بود. تا آن زمان براي چند فيلم هم موسيقي ساخته بود. اريك زونكا قطعاتي از آلبوم جاده آبشارها را براي شروع فيلم زندگي رويايي فرشتگان كه برنده جشنواره كن هم شد، استفاده كرد. موسيقي فيلم آليس و مارتين ساخته آندره تشينه و آهنگ فيلمي از كريستين كرير نيز از آثار تيرسن جوان است، اما تنها پس از فيلم سرنوشت شگفت انگيز املي پولن بود كه آوازه جهاني پيدا كرد و براي برگزاري كنسرت به كشورهاي متعددي رفت. يان تيرسن داشت روي آلبوم پنجم خود به نام مفقود كار مي كرد كه ژان پير ژونه به او تلفن كرد و به او پيش نهاد هم كاري داد. يان تيرسن وقت كمي داشت، اما توانست با انتخاب قطعاتي از آلبوم هاي قبلي و آلبوم در دست كارش و نوشتن چند قطعه جديد، اثر خوبي به جاي بگذارد.


منتشر شده

در

توسط

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

یک پاسخ به “یان تیرسن”

  1. hossein نیم‌رخ

    salam vaght kardi be man ham sar bezan

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

CAPTCHA